مقایسه زیردامنه، زیرشاخه و ccTLD: کدامیک در سال 2018 بهتر است؟
اگر مدتی است که در حوزه سئو به کار مشغول هستید و احساس میکنید به اندازه قبل به آموختههایتان افزوده نمیشود، شاید زمان آن رسیده باشد که وسیعتر فکر کنید و وارد حوزه سئوی بینالمللی شوید.
مدیریت سئو برای مخاطبان جهانی، برای بسیاری از وبسایتهای کوچک شدنی نیست، اما اگر محصول یا محتوایی دارید که خارج از مرزها و زبانها مخاطب داشته باشد، آنگاه شاید بتوانید تا اندازهای در این زمینه رشد کنید و با تمرکز روی کاربران سایر کشورها، مورد استقبال نیز قرار بگیرید.
وقتی پای تمرکز روی مناطق و کشورهای دیگر به میان میآید، در قدم اول به جای ایجاد محتوای بومی، باید به جزئیاتی مانند ترجمه و تبدیلات ارزی توجه کنید.
تجربه نشان داده که در دسترس قرار دادن یک محصول به زبانهای دیگر بدون هیچ تغییری، میتواند موجب ایجاد ترافیک قابل توجه و رشد عایدات از جانب جستجو کنندگان دارای آن زبان شود.
با اینکه کار اضافه کردن ترجمهها و قیمتها به ارز مناسب کار سادهای به نظر میرسد، در واقع نیازمند اتخاذ برخی تصمیمات پیچیده در حوزه معماری سایت است.
شما میخواهید مطمئن شوید که کاربران کشور شما به طور تصادفی در هنگام کاوش در سایت، در بین ترجمهها و قیمتهای جدید شما گیر نمیکنند. در عین حال، نمیخواهید محتوای ترجمه شده جدید روی جستجوی محتوای زبان اصلی در گوگل تاثیر بگذارد و باعث پایین آمدن رتبه محتوای اولیه شود.
در ضمن شما باید معماری تعریف شدهای داشته باشید که به روشنی نشان دهد چه صفحات و محتوایی متعلق به هر زبان یا کشور است.
مقایسه زیرشاخه، زیردامنه و ccTLD
تصمیم گرفتن درباره چگونگی ساختار وبسایت، موردی است که تاکنون، نیازمند مجموعهای از بهروشها بوده است. با این حال، ممکن است این موضوع در آینده متفاوت باشد.
اکثر متخصصان سئوی بینالمللی توصیه میکنند که سایت، استفاده از زیرشاخه را برای زبانهای مختلف (example.com/fr) در نظر بگیرد؛ با این حال، اگر کسی توانایی پرداخت هزینههای مالی و فنی را داشته باشد، یک دامنه سطح بالای دارای کد کشوری یا ccTLD (example.co.uk) از مطلوبیت بیشتری برخوردار خواهد بود.
ما با داشتن تجربه اجرای ccTLDها در چندین زبان، ممکن است در توصیه به شما، روی آن تاکید کنیم.
با این حال، اخیرا متوجه شدیم که گویا گوگل درباره ccTLDها برخلاف توصیه خود در Webmaster Help Center عمل میکند.
من در بلاگ خود به جزئیات بیشتری درباره این کشف در زمینه ccTLD پرداختهام، اما به طور خلاصه، در توییتر، در مکالمهای که با جان موئلر از گوگل درباره برتری ccTLD نسبت به .com در بریتانیا داشتیم پاسخ زیر را دریافت کردیم:
این اتفاق ممکن است در هنگام ترکیب ساختن نسخهها با هم رخ دهد (معمولا اگر محتوا یکسان باشد). داشتن محتوای یونیک و لینکهای hreflang نیز کمک کننده هستند. از آنجا که ترافیک محلی مطمئن نیست، من هم در هنگام نشانه گرفتن اشتباه “منطقه”، یک بنر دقیق و ماهرانه را در نظر خواهم گرفت.
با دریافت این بازخورد از گوگل، هرگاه که محتوا برای دامنه اولیه تکراری باشد، احتمالا ccTLD فاکتور خودکار رنکینگ را از دست خواهد داد این فاکتور از هماهنگی دامنه با منطقه جستجو کنندگان گوگل به وجود میآید.
در نتیجه، زمان آن رسیده که بهروشهای مربوط به ساختار سایت برای سئوی بینالمللی را دوباره بررسی کنیم.
مقاله مرتبط: راهنمای مبتدیان: دامنه چیست و چگونه کار میکند؟
ccTLD
احتمالا ccTLD هنوز برای زبانهای معمول، تنها در یک کشور (کشورهایی مانند روسیه، یا کشورهای اسکاندیناوی) کاربرد دارد.
اگر ملزومات قانونی خاصی برای کسب دامنه محلی به منظور راهاندازی کسبوکار لازم باشد ccTLD کاربرد خواهد داشت، مثال بارز این نمونه چین است، زیرا در چین دریافت رتبه بالا بدن کمک ccTLD در Baidu کار بسیار دشواری است.
برای سایر کشورها که زبان معمول آنها با زبان دیگر مشابه است، شاید ccTLD ارزش زحمتش را نداشته باشد.
استقرار و پیادهسازی ccTLD میتواند چالشی بسیار فنی و هزینهبر باشد و حال هیچ تضمینی وجود ندارد که حتی مخاطب جستجوگر صحیح TLD را ببیند. (شما میتوانید از HREFLANG استفاده کنید اما HREFLANG نباید برای ccTLD به کار گرفته شود زیرا سیگنالی تکراری روی منطقه خواهد بود.)
اینکه برای TLD ها تلاش کرده و هزینه صرف کنید و به رتبه مطلوب در گوگل دست پیدا نکنید موجب ناامیدی سنگینی خواهد بود.
ccTLD دیگر در لیست توصیه شدهها برای زبانهای مشترک قرار ندارد، به این ترتیب استفاده از یک gTLD که چندین زبان را اجرا کند دیگر کاربرد ندارد زیرا کاربر .ASIA یا .EU را به .com ترجیح نمیدهد.
علاوه بر این، داشتن یک دامنه جدید به این معنی است که تلاشهای شما در زمینه سئو باید برای تمرکز روی مشخصههای بیشتری تقسیم شود، شما با چالشهای فنی نیز روبرو خواهید بود و باید مسیریابی صحیح را به تناسب کاربرانی که دامنه را میبینند مشخص کنید.
زیردامنهها
وقتی ccTLDها دیگر بهترین آپشن محسوب نمیشوند، به سراغ گزینه بعدی یعنی زیردامنهها (برای مثال uk.example.com) میرویم.
زیردامنهها با هر هدفی، هرگز در لیست توصیه شده سئو قرار نگرفتهاند زیرا مخالفان آن معمولا بیشتر از طرفداران بودهاند.
یک نکته مثبت زیردامنه برای سئو این است که به شما اجازه میدهد زبانها یا مواردی را برای کاربران مورد نظر در کشورهایی خاص ایجاد کنید.
شما حتی میتوانید از آدرسهای آیپی یا میزبانهای جداگانه استفاده کنید، به این ترتیب در صورت استفاده از هر نوع ابزار ترجمه برای پلتفرم، کارتان سادهتر خواهد بود.
با این حال جنبه منفی این گزینه برای سئو این است که در اکثر موارد زیردامنه توسط گوگل به عنوان یک دامنه جدید مشاهده میشود و نیازمند این است که امور مربوط به سئو را از صفر شروع کنید. در واقع شما نمیتوانید به برند سئوی ریشه (root) یا دامنه www تکیه کنید.
بعلاوه، در صورت وجود هر گونه تداخل و محتوای تکراری برای مثال روی صفحه قیمت، احتمالا دامنه ریشه موفق خواهد بود.
مقاله مرتبط: اهمیت وجود یا عدم وجود پیشوند www از نظر سئو برای وردپرس
زیرشاخه
در نهایت یک گزینه دیگر برایمان باقی میماند.
از دیدگاه استقرار، اجرا و اداره زیرشاخهها از بقیه موارد آسانتر است زیرا آنها تنها یک پوشه اضافه روی سایت هستند.
زیرشاخهها برای گوگل نیز شروع خوبی دارند زیرا آنها دارای تمامی ارزشهای رنکینگ و برند دامنه ریشه هستند. شما حتی میتوانید زیرشاخهها را به صورت منفرد در گوگل آنالیتیکز و Google Search Console پیگردی کنید.
تنها نقطه منفی آن از دست رفتن برخی از ظواهر محلی در نتایج جستجو است، با این حال، حداقل روی موبایل، مشاهده شده که ccTLDها در نتایج جستجو ظاهری مانند زیرشاخهها دارند.
آدرس واقعی این نتیجه روی .co.uk است اما گوگل آن را همانند یک زیرشاخه نمایش میدهد.
هنوز هم چالش نمایش صفحه اشتباه در جستجو وجود دارد، اما این مسئله در هر ساختار سایتی خود را نمایش میدهد.
نتیجه
به طور خلاصه، اگر الگوی کنونی گوگل درست باشد، ccTLD تقریبا تمامی محبوبیت خود را از دست داده است. بنابراین، هنگام تصمیم گرفتن در مورد بکارگیری ccTLD، زیردامنه یا زیرشاخه، تقریبا نمیتوان هیچ دلیلی را برای انتخاب گزینهای جز زیرشاخه یافت.
زیرشاخه در رتبهگیری سرعت بیشتری دارد و صاحبان بسیاری از وبسایتهای چندملیتی شرکتهای بزرگ (مانند اپل، سامسونگ، HP) آن را انتخاب کردهاند.
نکته آخر اینکه: در هنگام تصمیمگیری درباره نام زیرشاخه، از زبان ISO معمول یا کد کشورها مانند UK برای بریتانیا یا ES برای اسپانیا استفاده کنید، به این ترتیب گوگل میتواند هدف شما را به راحتی تشخیص دهد.